سید حسن اسلامی اردکانی نوشتن برخلاف طبیعت ماست. به همین سبب، غالبا ترجیح میدهیم «بگوییم» تا «بنویسیم.» معمولا آماده حرف زدن و سخن گفتنیم و نیازی به برنامهریزی نداریم. اما برای نوشتن در پی بهانههایی هستیم تا آن را به تاخیر اندازیم. با این همه، چه بخواهیم و چه نخواهیم نوشتن با زندگی ما گره خورده است. در دانشگاه ناگزیریم بنویسیم، در مشاغل خود نیازمند نوشتن هستیم، برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی باید دست به قلم ببریم و سرانجام در حوزه خصوصی خود نیز نیازمند نوشتن هستیم. با وجود اهمیت فزایندهای كه نوشتن در زندگی ما دارد، عملا آموزش خوبی برای آن ندیدهایم و نمیدانیم چگونه بنویسیم و به چه شكلی مخاطبان را جذب نوشته خود كنیم. با این حال، موفقیت نیازمند تلاش است و كوشش برای یادگیری فنون و تكنیكهای نگارش درنهایت ارزنده است. كتاب دانشگاهی راهنمای نگارش مكگراهیل* نوشتن را در كانون توجه خود قرار داده و در ٢٢ فصل كوشیده است كه همه ابعاد فنی و هنری این فن شریف را به دانشجویان آموزش دهد و مهمتر آنكه به آنها بباوراند كه نوشتن مهارتی است كه در همه عمر به كارشان میآید و اختصاص به كلاسهای دانشگاهی و تكلیفهای درسی ندارد. ویراست چهارم این كتاب با عنوان فرعی «نوشتن برای كالج، نوشتن برای زندگی» (Writing for College, Writing for Life) كه در سال 2016 منتشر شده است، به شكلی دقیق همه مراحل نوشتن از انواع آن گرفته تا شیوه استدلال قانعكننده تا نكتههای نگارشی و ویرایشی را تعلیم میدهد و با آوردن نمونههای واقعی از نوشتههای مختلف دانشجویان را عملا درگیر فعالیت نگارشی میكند. از نظر نویسندگان كتاب، نوشتن صرفا فعالیتی مكانیكی نیست و با كنار هم گذاشتن كلمات خوشآهنگ حاصل نمیشود و برای نویسندگی تسلط بر واژگان گسترده كفایت نمیكند. نویسندگان برای موفقیت در كار خود نیازمند عادات ذهنی خاصی هستند. در نتیجه، هشت عادت ذهنی یا منش فكری برای نگارش موفقیتآمیز معرفی و تحلیل میشوند كه عبارتند از: (١) كنجكاوی نسبت به پیرامون خویش، (٢) گشودگی بر اندیشههای تازه و متفاوت، (٣) درگیر شدن با جهان اطراف، (٤) خودنگری و تامل درباره خویشتن و كسب فراشناخت، (٥) انعطافپذیری نسبت به موقعیتهای مختلف و به كارگیری روش مناسب، (٦) خلاقیت و ارایه شیوههای تازه و كارآمد، (٧) پشتكار در كار خویش و تلاش مجدانه در جهت بهبود نوشتن و (٨) مسوولیت در قبال نوشته خویش و پیامدهای آن. از این منظر تمرین نگارش سفری عمرانه است و باید همواره در جهت ارتقای كار خویش كوشید. نوشتن كارآمد نیازمند دانش بلاغی است كه بر اثر آن نویسنده همواره باید به موقعیتی كه در آن است توجه داشته باشد و بداند برای چه كسی و با چه هدفی مینویسد و چه ابزارهایی مناسب است. بخشی از این ابزارها قواعد نگارش هستند. اما این قواعد، به گفته نویسندگان، مانند آداب میز غذاخوری است كه رعایت آنها گاه بسیار مهم است و گاه چندان اهمیتی ندارد. در خانه خود رعایت آداب غذاخوری مهم نیست، اما هنگامی كه در یك مجلس رسمی غذا میخوریم این آداب اهمیت پیدا میكند. در نگارش نیز نویسندگان مسلط میدانند كجا و كدام قراردادها را رعایت كنند و كدام را نادیده بگیرند. غفلت از همین نكته ساده باعث شده است كه در جامعه ما شكستهنویسی و شكستهگویی در همه جا رواج پیدا كند، غافل از آنكه گاه این كار به گوینده و نویسنده آسیب سختی وارد میكند. برای همین توجه به املای درست كلمات و پرهیز خطاهای مبتذلی چون «راجب» بیش از آنكه نوعی حساسیت بیدلیل باشد، بیانگر ذوق و فهم گویندگان جدی است. خلاصه كردن این كتاب ٦٠٠ صفحهای در این چند سطر بسیار دشوار است. هفته گذشته وقتم به خواندن آن گذشت و از آن بسیار آموختم. اما همین مقدار گویای نگاه متفاوت نویسندگان به بحث نوشتن است. سخن كوتاه، یادگیری نوشتن برای زیستن، به زحمتش میارزد. * The McGraw-Hill guide: writing for college, writing for life, fourth edition, Duane Roen, Gregory R. Glau, Barry M. Maid, 2016: ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۰
نظرات